امروز برای اولین بار تصمیم گرفتم چند خطی از سایت ابولی تئوریسین اقتصاد الهی بخوانم. این بنده خدا پیر شده و شروع به هزیان گویی کرده. البته او از همان اول هزیان گو بود مردم نمی فهمیدند و حالا رسانه هایی که با او مصاحبه می کنند و او منبع خبرشان است نمی فهمند.
کسی که به قول خودش دکترای اقتصاد دارد باید بفهمد اقتصاد الهی هزیانی بیش نیست
خودتان بخوانید در ابتدا نوشته خامنه ای می خواست حداد عادل رئیس مجلس شود و لاریجانی رئیس مجلس نشود. بعد نوشته دو برادر لاریجانی علی و. شیخ صادق مامور مهار احمدی نژاد هستند.
بیچاره بالاترینیها که هروز باید لینکی از این ابولی هزیان گو ببینند.
کسی که به قول خودش دکترای اقتصاد دارد باید بفهمد اقتصاد الهی هزیانی بیش نیست
خودتان بخوانید در ابتدا نوشته خامنه ای می خواست حداد عادل رئیس مجلس شود و لاریجانی رئیس مجلس نشود. بعد نوشته دو برادر لاریجانی علی و. شیخ صادق مامور مهار احمدی نژاد هستند.
بیچاره بالاترینیها که هروز باید لینکی از این ابولی هزیان گو ببینند.
رویادادها گویا هستند و چون از بیرون به درون گذر کنیم، آنها را گویا تر نیز می یابیم:
قرار بود حداد عادل رئیس مجلس خامنه ای بشود، اما لاریجانی شد. آنهم با 177 رأی.حداد عادل تنها 89 رأی داشت. پیش از تشکیل مجلس، سردار سراج، بهنگام «بصیرت»بخشیدن به مستمعان خود گفته بود: هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد و ایکس (علی لاریجانی) می خواهند جام زهر سازش با امریکا (بر سر اتم) را به «آقا» (خامنه ای)بنوشانند. از دید او، حداد عادل شایسته ریاست مجلس بود. مجلسی که چون او گفته است «ما مجلس رقابتی نمی خواهیم »، باید مجلس «یکدست» و گوش به فرمان خامنه ای باشد.
اما چرا علی لاریجانی رئیس مجلس شد و حداد عادل نشد؟ زیرا خامنه ای وضعیت را از دست رفته تر از آن یافته است که گمان می برد:
• خامنه ای مشاهده می کند که مصالحه دلخواه او با کشورهای 5+1 حاصل نیست. غرب را مصمم تر از آن می یابد که می پنداشت. میشل روکار، نخست وزیر اسبق فرانسه که به ایران رفته بود، به تازگی، در یک مصاحبه تلویزونی، گفته است مقامات رﮊیم ایران آماده اند بسیاری از توقعات خود را رها کنند. آنگلوساکسونها (امریکا و انگلیس) منافع خود را دارند و از تشدید بحران زیان نمی بینند اما فرانسه و اروپا زیان می بینند. باوجود این، خامنه ای در درون رﮊیم با گرایشی روبرو است که مصالحه اتمی را به زیان خود می بیند. از این رو، او نیازمند رئیس مجلسی است که بتواند در برابر این گرایش و احمدی نژاد و منحرفان بایستد.
• احمدی نژاد با هاشمی رفسنجانی و علی لاریجانی مخالف است و همسو نیست. با آنکه مصالحه را خامنه ای باید بکند، از زمان آشکار شدن نزاع او با خامنه ای (ماجرای عزل مصلحی، وزیر واواک، از سوی احمدی نژاد و نصب او بلافاصله از سوی خامنه ای، نزاع را از پرده بیرون انداخت)، او و دستیارانش «منحرفین» نام گرفته اند و متهم می شوند به این که در پی سازش با امریکا هستند:
◀ پیش از این اطلاع داده ایم که خامنه ای با هاشمی رفسنجانی ارتباط برقرار کرده است و به او در حل مشکل اتم، نقش داده است. حسن روحانی را نیز روانه وین کرده بود. اطلاع جدید حاکی از آنست که دستگاه خامنه ای با هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان ارتباط برقرار کرده است. به اینان گفته است خطر اصلی برای «نظام» منحرفین هستند. به آنها وعده داده است در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده شرکت داده خواهند شد. قرار است مهدی هاشمی، فرزند هاشمی رفسنجانی به ایران بازگردد. محاکمه ای صوری ترتیب داده خواهد شد اما مشکلی برای او ایجاد نخواهد شد. موسوی خوئینی ها نیز گفته است در انتخابات آینده شرکت خواهیم کرد.
• سخنان خامنه ای در مقبره خمینی، وضعیت را بازهم روشن تر کرد: او به آنها که تکبر شیوه کرده اند اخطار کرد که تودهنی خواهند خورد.چون پیش از او، تنی چند از «نمایندگان» مجلس و غیر آنها احمدی نژاد را متکبر خوانده بودند، گفته شد که اشاره خامنه ای به احمدی نژاد بوده است. اما در واقع، خامنه ای او و همکاران و دستیاران او (جریان انحراف) را مورد حمله قرار داده است.
◀ اما احمدی نژاد فغان برآورده است که این چه بودجه ایست که مجلس تصویب کرده است؟ او گفته است هر نماینده، ماهانه، 4.5 میلیون تومان، خرج دفتر دارد. حقوق و مزایا نیز می گیرد. او ایراد گرفته است که بودجه چون گوشت قربانی تقسیم شده است و ملت هم نقش ناظر بی تفاوت را بازی می کند!.
انتخاب هیأت رئیسه مجلس معلوم کرد که هواداران او در مجلس بسیار کم شمار هستند. باوجود این، سخن خامنه ای و انتخاب لاریجانی، گویای ناسازگاری قول و فعل او هستند: او در پیام خود به مجلس خواسته بود با دو قوه دیگر تقابل نکند، همراهی کند. اما انتخاب لاریجانی به این معنی است که دو برادر، یکی علی («رئیس» مجلس) و دیگری شیخ صادق لاریجانی («رئیس» قوه قضائیه)، مأمور مهار کردن احمدی نژاد هستند.
◀ اطلاع از درون رﮊیم که، بنا برآن، بهم ریختگی بیش از حد تصور است، این اعتراض به احمدی نژاد و همکاران و دستیاران او را گویا تر می کند: احمدی نژاد اقتصاد ایران را چنان از پای درآورده است که تحریم چاره ای جز تسلیم باقی نگذارد. اینکه او و «جریان انحراف» متهم می شوند به اینکه مأمور امریکا بوده اند برای این که ایران را از پای درآورند و خامنه ای چاره ای جز سرکشیدن جام زهر نداشته باشد. بنا بر اطلاع از درون رﮊیم، خامنه ای نگران وضعیت اقتصادی کشور از اول ماه ﮊوئیه 2012 ببعد است. چرا که تحریم نفت و بانک مرکزی، از اول ماه ﮊوئیه، عملی می شود. مگر این که، در مسکو، مصالحه ای انجام بگیرد. اما پیشاپیش، احمدی نژاد خاطر نشان می کند که غنی سازی اورانیوم تا 20 درصد حق ایران است و، در مسکو، نیز، توافقی انجام نمی گیرد. در واقع، اگر قرار باشد، توافقی انجام بگیرد، خامنه ای سران رﮊیم را نزد خود جمع خواهد کرد و یا از مجمع تشخیص مصلحت خواهد خواست مصلحت نظام را بسنجد. خامنه ای متقاعد شده است که غرب قصد کوتاه آمدن ندارد و به کمتر از تسلیم رضا نمی دهد.
• از علائم بهم ریختن درون رﮊیم یکی این که این بار، در مقبره خمینی، حسن خمینی سخنرانی کرد اما برضد او شعار داده شد. شعار«مرگ بر ضد ولایت فقیه» داده شد و بلندگوی او قطع شد. احمدی نژاد امکان سخنرانی در مقبره را نیافت. در محلی دیگر سخنرانی کرد و برضد او و مشائی نیز شعار داده شد.
• علامت دوم: ادامه برخوردها در سپاه است. بنا بر اطلاع، تغییر و تبدیلها و حذف کردن کسانی که «باید حذف شوند»، تا پائیز ادامه خواهند یافت.
• علامت سوم: موسوی اردبیلی که در دوره خمینی، «رئیس » قوه قضائیه بود و در تمام دوران کشتار زندانیان، از سال 1360 تا مرگ خمینی، این مقام را می داشت، اینک، با اما و اگر، پوزش می خواهد و یونسی می گوید: امام می خواست بنی صدر در ایران بماند و در دور بعد نامزد ریاست جمهوری بگردد و به کشور خدمت کند. بدیهی است راست نمی گوید. چراکه قدوسی، «دادستان انقلاب»، دستور جلب او را داد و محمدی گیلانی، قصاب اوین، گفت: بنی صدر 7 بار به اعدام محکوم است و به دستور خمینی (بنا بر روایت هاشمی رفسنجانی در عبور از بحران) مجلسی که انتخاباتش تقلبی بود و خمینی تحمیل کرده بود، به عدم کفایت بنی صدر رأی داد. اما او چرا حالا می خواهد بار مسئولیت بسیار سنگین خمینی را در سازش پنهانی با ریگان و بوش (اکتبر سورپرایز) و کودتای خرداد 60، به قصد ادامه جنگ در سود انگلیس و امریکا و اسرائیل، سبک کند، زیرا بر بسیاری از همانندهای یونسی (وزیر واواک در حکومت خاتمی) معلوم است که این رﮊیم ماندگار نیست. تنها زمان رفتن او است که ممکن است پس و پیش شود.
◀ سخنان خامنه ای در مقبره خمینی (در 14 خرداد 91)، درآنچه به بحران اتمی مربوط می شود، در همان حال که مصرف داخلی داشت، خالی بودن چنته او را نیز آشکار می کرد. او گفته است: « آنها براي پوشاندن بحران و مشکلات خود و دور کردن ذهنها، مساله هسته اي ايران را بزرگنمايي ميکنند و آن را در صدر مسايل دنيا قرار ميدهند و به دروغ، نام سلاح هسته اي را به ميان ميآورند درحاليکه واقعيت اينگونه نيست و تلاش آنها نيز به نتيجه نخواهد رسيد.»
اما پیش از این، او در باره دست آوردهای اتمی ایران رجز می خواند. این خود او بود که تا بخواهی «بزرگ نمائی» می کرد. بزرگ نمائی او و دستیارانش بدانحد شد که فیزیک دانان اطلاعیه انتشار دادند و عواقب اغراق گوئی ها را خاطر نشان کردند. این به کنار، در این سخنان، کمتر اشاره ای به گفتگوهای بغداد و مسکو ، در سخنان او، نیست. نه او و نه هیچ مقام دیگری، اطلاعی به مردم کشور نمی دهند که در پیش و پس پرده چه می گذرد. تنها، سلطانیه، نماینده او در آﮊانس بین المللی انرﮊی اتمی، در 6 ﮊوئن 2012، در وین، بشدت به آﮊانس حمله کرده و غرب را متهم کرده است که می خواهد آﮊانس را به دستگاه اطلاعاتی خود بدل کند. در تهران، آمانو گفته بود توافق بعمل آمده است و به زودی توافق نامه امضاء می شود. اما، تا 6 ﮊوئن، خبری از امضای توافق نشد، در عوض، به آﮊانس حمله شد.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar